قید
قید واژهاى است که معمولا فعل و گاه واژههای دیگر را به مفهومى مقیّد مىسازد و به اینترتیب، درباره آن توضیح مىدهد.
قید، برخلاف انواع دیگر واژه، از طرفى نوع است و از طرفى نقش. آنجاکه به جایگاه صرفى کلمه نظر داریم، آن را از نوع قید مىنامیم و آن جا که به جایگاه نحوى مىنگریم، آن را داراى نقش قید مىدانیم.
قید داراى ساخت یا ساختهاى ویژه نیست. البتّه مىتوان گفت که واژههاى عربى تنویندار معمولا در زبان ما قید هستند:
«اگر ما مطلقاً مطابق فضیلت رفتار کنیم، اجباراً دستور عقل را بهکار بردهایم.»
نکته نگارشى: در نوشتههاى امروز، بهتر است تا جایىکه مىتوانیم، از کاربرد قیدهاى تنویندار خوددارى کنیم. البته برخلاف پندار برخى، استفاده از قیدهاى عربى تنویندار نادرست نیست. آنچه نادرست است، افزودنِ تنوین به واژههاى فارسى است.
ساختمان قید:
ساده:
قیدی که یک واژ بیشتر نیست و نمیتوان آنرا به جزءهای معنیداری تقسیم کرد.
پیرمرد، آهسته به راه افتاد. (آهسته)
مرکّب:
داراى چند جزء معنىدار یا ترکیبى از اجزاى معنىدار و معنىساز که همراه با هم یک مفهوم دارند.
هر روز به کتابخانه میروم. (هرروز)
اقسام قید از لحاظ نقش:
مختص:
قیدى که همواره نقش قیدى دارد و نقش دیگری را نمیپذیرد: البتّه، خوشبختانه، هرگز.
او هرگز دروغ نمیگوید. (هرگز)
مشترک:
بعضی از اسمها یا صفتها یا واژگان دیگر گاهی در جمله نقش قیدی میپذیرند: خوب، تند، صبح.
احمد شب به خانه برگشت. (شب اسم است که نقش قید زمان دارد.)
اقسام قید از لحاظ معنى و کارکرد:
1. زمان: امروز، در آنهنگام....
2. مکان: اینجا، آنجا....
3. مقدار: یک کیلو، بسیار، کم ،زیاد...
4. حالت: آهسته، گریان، نالان....
5. نفى: هرگز، اصلا، هیچ، نه...
6. استثنا: مگر، جز، وگرنه، غیر....
7. تأکید: آرى، بىگمان، بلکه، راستى، ناچار، هرآینه، بىچون و چرا....
8.کیفیت: خوب، بهآرامی....
9. استفهام: براىچه، آیا، چون، کى، چرا، چطور، چگونه....
10.تاسف: افسوس، متاسفانه....
11.تعجب: چه عجب، عجبا...
12.شک و تردید: شاید...